هر خانه را دری است
هر در به کوچه ای لب خود باز می کند
هر کوچه سرگذشت به دستآوریده را
با پیچ و تاب در گلوی شاهراه ها
آواز می کند
از راه کوچه هاست که هر تنگخانه ای
با قلب شهرها
پیوند نازکانه ای آغاز می کند
غمخانه ام پر از
آوازهای عشق
اما دریغ هر در این خانه بسته اند
اما دریغ هر رگ این کو بریده اند
پیوند ها همه
یک جا شکسته اند
در زیر سقف خویش وز همسایگان جدا
هر تنگدل ز روزنه ای مویه می کند
من از کدام در ؟
من در کدام کو ؟
من با کدام راه ؟